چرا بسیاری از برنامههای عالی در مرحله اجرا با شکست مواجه میشوند؟ این سؤالی است که ذهن بسیاری از مدیران و کارآفرینان را به خود مشغول کرده است.
مقدمه
همه ما با این ناامیدی آشنا هستیم: یک استراتژی هوشمندانه طراحی میکنیم، اما در عمل، نتایج مورد انتظار محقق نمیشوند. به نظر میرسد یک حلقهی مفقوده بین ایدههای بزرگ و واقعیتهای روزمره سازمان وجود دارد.
این حلقه مفقوده، «مدل عملیاتی» (Operating Model) نام دارد. مدل عملیاتی در واقع پلی است که استراتژی را به اجرای موفقیتآمیز متصل میکند. اندرو کمبل (Andrew Campbell)، متخصص برجسته استراتژی و نویسنده کتاب «بوم مدل عملیاتی» (Operating Model Canvas)، ابزاری قدرتمند و بصری طراحی کرده است تا دقیقاً همین مشکل را حل کند. این ابزار به سازمانها کمک میکند تا طرحهای خود را از روی کاغذ به دنیای واقعی بیاورند.
۱. مدل عملیاتی یک «نقشه ساختمانی» ساده است، نه یک سند پیچیده
اندرو کمبل معتقد است که مدل عملیاتی نباید یک سند پیچیده و ترسناک باشد، بلکه باید ساده، قابل فهم و بصری باشد. او برای روشنتر شدن این مفهوم از یک تشبیه عالی استفاده میکند: مدل عملیاتی را مانند «نقشه ساختمانی یک بنا» یا «طرح یکصفحهای آشپزخانه» خود در نظر بگیرید. قدرت این تشبیه در این است که یک تصویر یکصفحهای و بصری «بهطرز شگفتانگیزی در کمک به درک کلیت سیستم و فکر کردن به اجزای مختلف آن و نحوه تعامل آنها با یکدیگر ارزشمند است.» این رویکرد، از ابهامی که اغلب پیرامون این اصطلاح وجود دارد، میکاهد.
کمبل به این نکته اشاره میکند که بسیاری از مدیران از اصطلاح «مدل عملیاتی» هراس دارند، زیرا احساس میکنند باید اطلاعات زیادی درباره آن داشته باشند اما در واقعیت اینطور نیست. او در این باره میگوید:
«اصطلاح مدل عملیاتی به صورت کاملاً آزاد در سازمانها استفاده میشود و کمی ترسناک است، زیرا افراد احساس میکنند باید چیزی در مورد آن بدانند اما اطلاعات زیادی ندارند… و فکر میکنم این موضوع کمی آنها را میترساند. اما این کتاب ساده و قابل فهم است.»
۲. این ابزار، نیمهی گمشدهی «بوم مدل کسبوکار» است
بسیاری از فعالان حوزه کسبوکار با «بوم مدل کسبوکار» (BMC) اثر الکساندر اوستروالدر آشنا هستند. بوم مدل عملیاتی (OMC) به عنوان یک مکمل مستقیم برای آن طراحی شده است. در حالی که BMC مدل کلی کسبوکار را ترسیم میکند، OMC بر روی این تمرکز دارد که سازمان چگونه ارزش پیشنهادی خود را محقق میسازد. به بیان دقیقتر، این بوم سه بخش کلی «شرکای کلیدی»، «فعالیتهای کلیدی» و «منابع کلیدی» در سمت چپ BMC را با یک چارچوب بسیار دقیقتر و کاربردیتر جایگزین میکند.

این چارچوب جدید، که هستهی اصلی بوم مدل عملیاتی است، عملیات سازمان را به شش عنصر کلیدی تفکیک میکند:
فرایندها (زنجیره تحویل ارزش):
مراحل اصلی کاری که برای ارائه ارزش به مشتری باید انجام شود.
سازمان:
افراد، ساختار سازمانی، اختیارات تصمیمگیری و فرهنگ مورد نیاز.
اطلاعات:
سیستمهای اطلاعاتی و پایگاههای دادهای که از فرایندها پشتیبانی میکنند.
مکانها:
ساختمانها و موقعیتهای جغرافیایی که کار در آنها انجام میشود.
تأمینکنندگان:
شرکای خارجی و روابط مورد نیاز با آنها.
سیستم مدیریت:
لایهی زیربنایی شامل فرایندهای برنامهریزی، بودجهبندی و مدیریت عملکرد.
۳. ابزاری برای همه: از یک تیم پنج نفره تا یک غول جهانی
یکی از تصورات اشتباه رایج این است که مدل عملیاتی فقط برای شرکتهای بزرگ و بینالمللی کاربرد دارد. اندرو کمبل این تصور را به چالش میکشد و نشان میدهد که بوم مدل عملیاتی مقیاسپذیری فوقالعادهای دارد. او برای اثبات این موضوع دو مثال کاملاً متفاوت را مطرح میکند:
- شرکت شل (Shell): یک «شرکت بینالمللی عظیم» که میتوان از این بوم برای نمایش ساختار کلی و عملیات آن در بالاترین سطح انتزاعی استفاده کرد.
- تیم Quartermasters در کنفرانس DEFCON: یک «دپارتمان پنج نفره» در یک کنفرانس هکرها که نشان میدهد این ابزار حتی در سطح یک تیم کوچک نیز کاربردی و مفید است.
نتیجهگیری روشن است:
هر تیم، واحد یا سازمانی که در حال خلق و ارائه ارزش است، یک مدل عملیاتی دارد، چه از آن آگاه باشد چه نباشد. بوم مدل عملیاتی به سادگی این مدل را شفاف، صریح و قابل مدیریت میکند.
۴. این بوم، پل حیاتی میان استراتژی و اجراست
انگیزه اصلی کمبل برای خلق این اثر، دههها تجربه او به عنوان یک استراتژیست بود. او در طول فعالیت حرفهای خود متوجه شد که نقطه شکست اکثر استراتژیها، خودِ ایده نیست، بلکه ناتوانی سازمان در اجرای عملیاتی آن ایده است. بسیاری از ایدههای درخشان به دلیل نداشتن یک مدل عملیاتی مدون و کارآمد، هرگز به پتانسیل کامل خود دست پیدا نمیکنند.
این بوم دقیقاً برای پر کردن همین شکاف طراحی شده است. کمبل هدف اصلی این ابزار را در این جمله قدرتمند خلاصه میکند:
«فکر میکنم این کشف که استراتژیهای بسیاری به خوبی اجرا نمیشوند… باعث شد من بیشتر و بیشتر بر روی عملیات تمرکز کنم… اکنون این امکان وجود دارد که راهی از ایدههای استراتژیک درخشان به سوی سازمانی پیدا کنیم که بتواند آنها را محقق کند.»
نتیجهگیری: آیا شما نقشهای برای موفقیت دارید؟
بوم مدل عملیاتی یک تئوری مدیریتی انتزاعی دیگر نیست؛ این یک ابزار بصری، ساده و فوقالعاده کاربردی برای تحقق استراتژی است. این بوم با ارائه یک زبان مشترک و یک چارچوب ساختاریافته، مکالمهی حیاتی اما اغلب نادیدهگرفتهشده درباره «چگونگی اجرا» را ممکن میسازد. این ابزار به تیمها کمک میکند تا از ایدهپردازی صرف فراتر رفته و یک «نقشه ساختمانی» مشترک برای اقدام هماهنگ ترسیم کنند.
اکنون به تیم یا سازمان خود نگاه کنید. آیا یک «نقشه ساختمانی» شفاف برای چگونگی خلق ارزش در اختیار دارید، یا صرفاً امیدوارید که استراتژیهایتان خودبهخود اجرا شوند؟

